من زنم Poem by Mehri Mehraban

من زنم



من زَنَم

در سخاوت، مثل باران

در لطافت، مثل گلها 

هم نفس، با نرگس و یاس

من پرم از عطرِ بودن،  شورِ هستی 

همنوای عشق و عرفان، رازِ مستی
.
.
ولی افسوس، گاهی

زندگی، پایان یک رویاست!

و من، ناچار،  خود را باز می سازم 

لابلایِ شعرهایم، قصه هایم

مرا، اینگونه باور کن

.در بلورین، واژه یِ تنهاییِ یک زن!
  

Monday, March 10, 2014
Topic(s) of this poem: Woman
COMMENTS OF THE POEM
READ THIS POEM IN OTHER LANGUAGES
Close
Error Success