حال
سرگذشت
بافه ی چشمان شماست
چون جدا از حال اید
سرنوشت
بازی قدرتمندان
چون جدا از حال اند
ماه را خوب ببین
نه به پرگار دهان من و تو غرّه شود
نه به تاریکی ابر، دامنش بر چیند
به تماشای جهان است
به طریق دل دوست
پولکی های هوا بر لب اوست
همه اوست
مالک حال حیات
هر که ماهش بیش
روزش بیشتر