Elaheh Abdi Langaan Poems

Hit Title Date Added
11.
Run

Run
Just gonna run
run run run without looking back
Just wanna be far
...

12.
Love Him Again

Love is in this way
It’s pain and pain and pain
Nothing is in blessing in disguise
It's me who have been crucified in your heart
...

13.
It's Dawn

It's dawn
Moon left the sky and the sun is about to shine
There is mild wind from the north and sparrows are singing together
There are reminding us it's morning and we have to wake up
...

14.
گاهی

' گاهی '
گاهی غم هایمان از ما بزرگتر می شوند.
گاهی توان مقابله با اشکهامان تحلیل می رود.
گاهی جواب 'چیزی نیست' برای کسانی که اشکمان را می بینند و از سکوتمان می ترسند هیچ کافی نیست.
...

15.
مسخ

انگاه که عرصه ی زندگی تنگ اید و تو به دنبال اغوشی میگردی تا مأمنی برای خستگی هایت باشد
یا شاید زمانی با کوره راههایی برخورد داشته ای که جزجهل چیزی را بر تو ارزانی نداشته اند
لحظاتی خواهند رسید که بی شک از تب و تاب خواهی افتاد
لحظاتی سخت که در هر دوره ای مانند عجل معلق بر سر راهت سبز خواهند شد و تو همچو اسیری حلقه به گوش خود را به ان می سپاری
...

16.
To Him

To him
Although I was a virgin, my soul was pregnant.
I was dressed dark the same as crows
My eyes were weeping blood
...

17.
As Usual

today is a cold winter day
sun is hidden behind the clouds
wind is blowing everywhere
and my eyes still gazing at the passengers
...

18.
Last Time

this is the last time that i call your name
this is my last breath
this is my last kiss
this is my last hiss
...

19.
داستان اسارت

شدت گرسنگی افکار ارمانیم را به چالش کشانده
ساعت هاست کتابم ورق نخورده و چشمانم در ابتدای صفحه خیره مانده
دراین وادی روشنایی حرام شده وتاریکییه مطلق حکومت می کند
چند صباحی ایست با مور و ملخ هم کلام شده واین رازه مگوی را تنها برای انان افشا کردم
...

20.
صخره و برگ

زندگی جاریست همچوبادی که می وزد و رودی که جردان دارد
به مانند برگ سبزی بودم که ازبدی ایام ازشاخه جدایم کردند
به روی اب افتادم و با ان راهی شدم
قطرهای اب گاه و بی گاه نوازشم می کردند و صخره ها تکیه گاه محکمی برای خستگی هایم بودند
...

Close
Error Success