زیر این ابرهای تار تار
می روم با چشمان اشکبار
تا قلب شکسته تو را گرم کنم کمی
حسين شفیعی
...
گنجشکان کنار این رود به آب فکر میکنند
در حالیکه نشسته ام بر نسیم تابستانی این رود
با مردان آنسوی رودخانه چه خواهیم کرد که افکار ستاره های جنوبی را نمیخوانند
با مردان آنسوی رودخانه چه خواهیم کرد که ضربه سالها را نمیدانند
...
در این جاده های دروغ
که زمین زیر پاهایم خراب می شوند
می روم تنها
تا قلب شکسته ات را گرم کنم کمی
...