رفتی عزیزم تو بی بهونه رفتی و کور شد چراغه خونه
گفتی خدافظ با یه نگاهت نگاه سرده چشم سیاهت
گفتی که رفتم واسه همیشه گفتی با یه گل بهار نمیشه
گل بودم اما خارم تو کردی تب داره رخ ه یارم تو کردی
میدونستی من به عشق اسیرم مثاله شمعی بی نور میمیرم
رفتی و چشمام به در نشسته قلب و روح من بی تو شکسته
امروز دیگه من بی فکره فردام بی کسی شده همدم شبهام
دوستت دارم ها چه بی فروغ بود چون عاشقیمون پرازدروغ بود
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem