به دنیای تولیدِ با کمّیت
کنارش که تضمین شده کیفیت
زِ غرب تا به شرق که شناسند همه
به یک نام نیکو ؛ فرا همهمه
به علم و هنر سربلند می شوند
به یک نام شاخص ، « برند » می شوند
در ایران فضای نو اکنون به پاست
مقاومت اقتصادی به جاست
« رسانه ی ملی » ولی شد عجیب
به رفتار محوِ « برند » پُر نصیب
« ببین و بپز » [1] ضبط و هم پخش شد
و « دانش خرید » [1] کلّهُم مشق شد
به حذف « برند » او کمر بسته است
که سیمایِ زیبایِ پر بسته است:
« بیا و بخر این ظروف قشنگ
که آف [2] خورده نصفش ، تو را مفتِ چنگ
بیا این پلوپز ببین نیمه شب
که کلّی برایش نمایی تو تب »
ولی نام آن دیگر از من مخواه
! بدون « برند » ، فارغ از اسم و جاه
که گفته که در چین اسمبل شده
! خدا را گواه اینجا سمبل شده
تمام جهان ایده از ما گرفت
که فرضِ افولِ « برند » نا [3] گرفت
تو بسپار همه اعتمادت به ما
(که در چین و ماچین شویم رو به را (ه
که ما بهترین راه را رفته ایم
دگر در میان بُر زدن حرفه ، ایم
زِ گندم که گوید که گندم بِرُست ؟!
تو پولت بده ما ؛ کنیم ات درست
فرزاد_جهانبانی#
یکم شهریورماه 95
کپی رایت: 436829
سروده 178
#Farzad_Jahanbani
Monday, August 22,2016
copyright No: 436829
Poem 178
پی نوشت:
[1]: نام دو برنامه مشارکتی تبلیغاتی تلویزیون است ؛ در این نوع برنامه ها کالایی با تاکید بر ایرانی بودن و البته بی نام و نشان و بدون ذکر برند تبلیغ می شود و با القای ارایه تخفیف به بیننده ، او را تشویق به خرید از طریق ارسال پیامک می کنند و البته به دلیل عدم بیان برند می توانند هر کالایی (داخلی یا خارجی ؛ اصلی یا کپی) را با هر کیفیتی به مشتری تحویل دهند!
[2] آف: تخفیف
[3] نا: توان
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem