مقصد ما دور نبود
راه پر از هراس رهزنان نبود
نه گردنه نه سنگلاخ
از اژدها خبر نبود
در اسمان رنگین کمان
گام به گام و رنگ رنگ
راهنمای زایران نور بود
زتیرگی اثر نبود
مسیر شهرعاشقی
هلهله ای بود و سرور
نهال تازه پایعشق
اب جفا نخورده بود
چگونه باورم شود
به قلبهای بی تپش
به ردپای خونی ستاره ها
به انچه شد به انچه بود
در این دیار شب زده
مرا به خود رها نکن
راه بلد تویی و من مسافرم
قرارمان ازابتدا جز این نبود
به من بگو کجا روم
کجاست انتهای راه
می روم و نمی رسم
دگر نمانده توشه ای
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem