خوابهای طلایی Poem by Hosein Shafiei

خوابهای طلایی

Rating: 4.8


خوابهای طلایی


در این شبهای تار تار

که ستارگان بر کودکان می گریند

کودکان خوابهای طلایی میبینند

خواب خانه های روشن

خانه های گرم

بدون دیوار خشتی

بدون خواب زلزله

در حالیکه گسلها در کمینند

آنها نمیدانند

در حالیکه گرگها در کمینند

آنها نمی دانند

در میان خشت ها

خواب آهن می بینند

خواب میز ناهار

پدر با کت و شلوار

مادر با چشمان گرانیتی

در صبح زار این شهر

در پگاه صبح

مادران را گریان می بینند

با چشمان زار

پدران در شکنجه ی زمان

دستهای مادران
می لرزد از ترس زمان

صبحهای سرد

با گریه ی خورشید

بر زمین اشک آلود

ارابه های خون

در جستجوی ضعیف ترین بره ها

صدای خنده مردان چاق

بر اتومبیل ها

با کله های خام

با افکار خام

آیا نجات دهنده ای خواهد آمد

بعد از این روزهای تار

سینی طلایی ماه

روی کوه دور دور

در غبار طلایی

خواهد خواند آهنگهای رهایی

بعد از این روزهای تار

کوههای آبی

در آفتاب طلایی

قله های کوهها

در غبار طلایی

خواهند خواند آهنگهای رهایی

حسین شفیعی

COMMENTS OF THE POEM
Zahra Shariat 14 July 2013

Aya she'ri darid ke Gorgi nadashte bashad ta negaheman ra ba amniyat dar on becharanim? !

0 0 Reply
Nader Baheri 07 July 2013

bedoone eghragh in yeki az behtarin sherhaie ke khundam.agarche talkh vali rast. sad but true although at the end i see lot of hopes. 10++++ ~nb

0 0 Reply
READ THIS POEM IN OTHER LANGUAGES
Close
Error Success