نگرانتم هنوز
شب از نیمه گذشته
چشمام خیره است به زنگ در
هراز گاهی حواسم پرت میشه با صدای تپ تپ بارون
برای چندمین بارغذا رو گرم میکنم
تا دیراومدنت زودترفراموش شه
غذایی که دوست داری پختم
کنارش سبزی تازه و دوغ گذاشتم
دو تا شمع روشن کردم
وبه اهنگ الهه ی نازاستاد بنان گوش میدم
به چینش سفره خوب دقت می کنم تا مبادا چیزی از قلم بیوفیه
همه چیزارومه
همه چیزخوبه
همه چیز جوره جوره
اگه فقط توباشی.
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem