از سینه ی من
شیر بنوش
و مرا
به تماشای دنیا ببر
از حنجره ی خسته مان
مرثیه ی گیسوانم
می پیچاند
هر آنچه را که
در قبله ی تنت
به عاریت گرفت
من
سیب را
به یکباره
گاز می زنم
از برای دوست داشتن
می خواهم زن باشم
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem