خلبانان الکلی بر آهن شوم نشسته بودند
یتیمان در جاده های سیاه می رفتند
پنج ساله ی شهر مقدس
با عروسکش
زیر آوار جا مانده بود
در فکر خلبانان الکلی
شب هنگام
بر ساحل دروغ و ظلم
عبث خواهند نشست
در شرارت الکل
عبث خواهند نشست
یتیمان و دوشیزگان
از ترس آسمان می دویدند
پدر به آنها گفته بود
فرشتگان در آسمانند
ستارگان جنوبی
گریه می کردند
قلب های مادران ایستاده بود
پدران زیر آوار
خواهران زیر آوار
آیا این زمین مردان است
آیا این یک رویاست
رویا در رویاست
قهرمانان زمین جمع خواهند شد
آنها گریه نخواهند کرد
زمین طلایی خواهد شد
قهرمانان زمین
در دره ی ستارگان جمع خواهند شد
در جاده های طلایی
با آهنگهای رهایی
زمین امید دارد
قهرمانان زمین امید دارند
حسین شفیعی بیدگلی
تقدیم به کودکان مظلوم سوریه و افغانستان...که درجهالت های بشری فریاد رسی نداشتند و بشریت عزادار آنهاست.
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem