Love will stay
In our hearts
For our children
Who screamed against tyrany
...
When the sun rose, the eyes of half of our children were closed to the sun.
When the sun rose, the other half mourned against the sun.
When the sun rose, mothers mourned against our beautifull sun.
And we learned the shinning path to emancipation.
...
With another girl
She came to the cemetry
When she was 10
Angelic face
...
This is the coffin of our city
5 years old girl
Without mother
Without father
...
چشم های شکوفه های سیب برای دختر یتیم گریه میکردند
کوچه های باغ ها برای یتیم گریه میکردند
ستارگان جنوبی در فکرتابستان باغ بودند
چشم های تابستان برای این یتیم خواهد گریست
...
زیر این ابرهای تار تار
می روم با چشمان اشکبار
تا قلب شکسته تو را گرم کنم کمی
حسين شفیعی
...
گنجشکان کنار این رود به آب فکر میکنند
در حالیکه نشسته ام بر نسیم تابستانی این رود
با مردان آنسوی رودخانه چه خواهیم کرد که افکار ستاره های جنوبی را نمیخوانند
با مردان آنسوی رودخانه چه خواهیم کرد که ضربه سالها را نمیدانند
...
در این جاده های دروغ
که زمین زیر پاهایم خراب می شوند
می روم تنها
تا قلب شکسته ات را گرم کنم کمی
...
poetry, Electrical engineering, German, French. My writings are not about politics.)
خوابهای طلایی
خوابهای طلایی
در این شبهای تار تار
که ستارگان بر کودکان می گریند
کودکان خوابهای طلایی میبینند
خواب خانه های روشن
خانه های گرم
بدون دیوار خشتی
بدون خواب زلزله
در حالیکه گسلها در کمینند
آنها نمیدانند
در حالیکه گرگها در کمینند
آنها نمی دانند
در میان خشت ها
خواب آهن می بینند
خواب میز ناهار
پدر با کت و شلوار
مادر با چشمان گرانیتی
در صبح زار این شهر
در پگاه صبح
مادران را گریان می بینند
با چشمان زار
پدران در شکنجه ی زمان
دستهای مادران
می لرزد از ترس زمان
صبحهای سرد
با گریه ی خورشید
بر زمین اشک آلود
ارابه های خون
در جستجوی ضعیف ترین بره ها
صدای خنده مردان چاق
بر اتومبیل ها
با کله های خام
با افکار خام
آیا نجات دهنده ای خواهد آمد
بعد از این روزهای تار
سینی طلایی ماه
روی کوه دور دور
در غبار طلایی
خواهد خواند آهنگهای رهایی
بعد از این روزهای تار
کوههای آبی
در آفتاب طلایی
قله های کوهها
در غبار طلایی
خواهند خواند آهنگهای رهایی
حسین شفیعی