آخ..آه...وای! ! !
گرسنه ایم پدر...گرسنه ایم مادر! ! !
مارابه چه امید داشته ایدزنده نگاه؟!
'به سرخی فلقی که رنگ به امیدمان می بخشد'
چنین خروشیدمادر!
'به سرخی خونیکه میچکدازساطورشان
وامیدراحبه میکند
به روزیکه دسته اش رابماهدیه کند'
فریادبرآوردپدر!
آه! ماراطاقت نیست به انتظارنشستن! ! !
مامیرویم...
شماراجمعه به ریشخندخواهیم گرفت..
آری...آری...جمعه روزخوبیست..
زمان رابنگاهی بسخره خواهیم گرقت...
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem