فراموش کن مرا Poem by nader baheri

فراموش کن مرا

فراموش کن مرا که وقت رفتنم باشد
فراموش کن مرا که وقت سر سپردنم باشد

که اگر ایستادست روبرویم دیوار عشق
نه حتی عشق هم نه مقابلم باشد

فراموش کن مرا که در مقابل راز چشمانت
نه،نه توان نه گفتنم باشد

رهایم کن در خلاء،سقوطی رها
کنم پرواز که وقت پر گشودنم باشد

سحر به وقت دعا و راز و نیاز
در عمق روح وقت باز خواندنم باشد

شکست آینه ای که نشان میداد مرا
بگذار شکند،نه روی خود دیدنم باشد

نقشیست به روی کاغذ به شکل یک شعر
کس نخواندتش ،وقت سیاه کردنش باشد

صدا ماند در گلویم ، خشکید
که گذشت اکنون وقت تر کردنش باشد

حس میجوشد از درونم ، دریاب
کنون وقت تازه کردنش باشد

روبرویم عمر به کوتاهی این لحظه
پشت سر راه رفته ام باشد

فراموشم کن که من نیز ز یادت بروم ، زمان
خاکستری مانده به جا از سوختنم باشد

COMMENTS OF THE POEM
Aftab Alam Khursheed 07 October 2013

Lovely parsian poem framosh kun mara lovely

0 0 Reply
READ THIS POEM IN OTHER LANGUAGES
Close
Error Success