کویر تشنه و نومید از توهم بارش
دیگر منتظر بارداری ابرها نیست
رنجیده ام از دروغهای بی پایانت
برایم سردون شعری برایت آسان نیست
در سرزمین خیس رحمت و بخشش
دعا میکنم برای باروری ابرها و احساسهای لطیف
در این طلسم خشکسالی و بی باری
می دانم، اجابت دعای من آسان نیست
اینجا کلمات را به دار می کشند
وَ صداقت مدام از فریب می بازد
'جایی که اعتماد نیست سخن بیهوده است'***
باور نداشتن این جمله هم برایم آسان نیست
در روزهای بهاری که پیش روی من است
جایی برای سروده های باغ بی اعتمادی نیست
در باغچه ی کوچک ذهنم بذر واژه می پاشم
خاکم سترونست و برداشت شعر ناب آسان نیست
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem