فرشتگان مديترانه ي مقدس Poem by Hosein Shafiei

فرشتگان مديترانه ي مقدس

Rating: 5.0

فرشتگان مديترانه ي مقدس

اولين كلمه ام پروانه بود
آخرين فريادم را هيچ پنجره اي نشنيد
هزاران زخم بر خانه ام زدند
من مردي را مي شناسم
كه چون دستش به ضريح كعبه برسد
گريه خواهد كرد
در افق خونين
در شفق خونين
صورت دخترش را خواهد ديد
در شرافت موعود
قلاده هاي پريشان اطراف او را خواهد ديد
نگاه ستاره بارانش را خواهد ديد
موسيقي انگشتانش را خواهد شنيد
عبدالرحمن فاصله ي انگشتان دخترش را
تا بال پروانه ميدانست
در باغ سيب
فاصله ي انگشتان دخترش را
تا سيب مي دانست
اولين سيب را به خواهركوچكش مي داد
عقاب هاي پر هياهو
اين پيچ و مهره هاي موهوم و عبث
بر فراز باغ سيب
از كجا آمدند
باغ سيب ذغال شد
جلوه اي از موشك ها نماند
ابديت هاي نو متولد شدند
در دشت هاي آتشين
ابديت هاي نو متولد شدند
در حمله ي عقابان پر هياهو و موشك
گوشواره ات پشت كدامين ويترين ظاهر خواهد شد در شهر عقابان
مرثيه ي طولاني ي جنوب را باد خواهد آورد
عبدالرحمن جلو پنجره مي ايستاد
و تو را تماشا ميكرد
دنبال پروانه ها ميكردي
با دختر همسايه
دختر همسايه گمشده ي شهر مقدس نجابت است
در جهاد درياها
گيسوي خورشيد را آويختي زير سقف شب
در جهاد درياها
مسافت اشك آلودي است
از باغ سيب تا ساحل درياي مقدس
بي نگراني خواهيم رفت تا جهاد مقدس
در ترويج عدل بخاك افتادم در ساحل مقدس
از عقاب هاي پر هياهو
از قلاده هاي پريشان
انقراض سلسله ي ظلم و زيور
با يك اشاره پايان شد
جاويد شديم در جهاد درياها
با دوستت دنبال پروانه هاي باغ مي دويدي
دوستان گمشده تو را مي شناسند
مرثيه ي طولاني ي جنوب را باد خواهد آورد
درياي مقدس سرزمين نجابت را ميشناسد
در سرخي خون و آتش
درختان سيب خون چكان شدند
عبدالرحمن گريه نخواهد كرد
همه ي قهرمانان جمع خواهند شد
قهرمانان زمين گريه نخواهند كرد
حسين شفيعي
تقديم به كودكان سوريه و افغانستان و.......كه در جهالت هاي بشري فرياد رسي نداشتند و بشريت عزادار آنهاست.

Monday, June 6, 2016
Topic(s) of this poem: children
COMMENTS OF THE POEM
READ THIS POEM IN OTHER LANGUAGES
Close
Error Success