سرزمين مقدس Poem by Hosein Shafiei

سرزمين مقدس

سرزمين مقدس
در سرزمين مقدس
در شكوه و در اكرام
اولين كلمه ام پروانه بود
پدر آيه ي اكرام ميخواند
مادر ميخواند محسنين
در كوچه ي پروانه ها
شكوه بود و اكرام
آي جوانك شرور
نشسته بر عقابان ظلم
در كوچه ي اكرام
در كوچه ي پروانه ها
آخرين وضوي خواهرم
خون مادرم بود
آخرين لقمه ي من
خونم بود
من محجبه ي هشت ساله ي سرزمين مقدس
در سرزمين مقدس و اكرام
آخرين لقمه ام خون بود
يكساعت بعد
يك قدم مانده به جنسيست
ايستاده بودي
فكر ميكردي
اين يك بازي ي كامپيوتري بود
شمالي ترين آهنگ
در جنسيس تو بود
با شمالي ترين آهنگ
در جنسيس خود رفتي
فكر ميكردي يك بازي كامپيوتري بود
در سرزمين مقدس و اكرام
قهرمانان جمع خواهند شد
آنها گريه نخواهند كرد
در طولاني ترين مرثيه ي ظلم تو
در پاك ترين آيه هاي سرزمين اكرام
خواهند خواند
جنوبي ترين آهنگ رهايي را
بر مزار مادرم
برجسته پيمان سرخ
تا جنوبي ترين سرزمين مقدس
ميتابد
تا جنوبي ترين سرزمين اكرام
مي تابد
خونم را بر زمين ريختي
خون خواهرم را بر زمين ريختي
خون مادرم را بر زمين ريختي
در جنسيس ميروي
در پيچ شمالي ترين جاده ها
رفتي
در شمالي ترين جاده ها
اشك مادران مي بارد
شمالي ترين آهنگ تو
در اشك مادران جنوبي
گم شد
شمالي ترين آهنگ تو
درطولاني ترين مرثيه ي جنوب
گم شد
قهرمانان زمين جمع خواهند شد
آنها گريه نخواهند كرد
حسين شفيعي
تقديم به كودكان مظلوم سوريه و افغانستان.....كه در جهالت هاي بشري فريادرسي نداشتند و بشريت عزادار آنهاست.

جنسيس يك اتومبيل گرانقيمت است.

سرزمين مقدس
Thursday, June 16, 2016
Topic(s) of this poem: children,international
COMMENTS OF THE POEM
READ THIS POEM IN OTHER LANGUAGES
Close
Error Success