او پلاسکو یی شکسته بود Plasco Building Collapse (Persian) Poem by Farzad Jahanbani

او پلاسکو یی شکسته بود Plasco Building Collapse (Persian)

Rating: 5.0

پیرمرد خسته بود
پیر و دل شکسته بود
گرچه در هجوم اقتصاد غرب و شرق
پایمردانه ایستاده بود
***
...تا که...
پیرمرد خواست استراحتی کند
! ولی جز او ، کسی اجازه داده بود ؟
او که یک صبح تا به ظهر بغض خود شکسته دید
تنش نحیف و خسته دید
جمله دوستان خود ، زِ خود براند
تا که یک تنه شود
زمان مرگ
خیل دوستان ولی باوری به مرگ او نداشتند
غافل از دل شکسته زار او
پای روی قلب او گذاشتند
حافظان جان ولی برای مردمان
درد او ؛ شکست او شناخته
جان به کف نهاده بی امان
در وجود او دوان دوان
قدم گذاشتند
***
تا که ناگهان ، پیرمرد مهربان
بر خلاف میل قلب ایستاده اش
فرونشست
چشم خیس و بغض در گلو
فرو نشست
حافظان جان ؛ شیرمرد مردمان مرد را
به آتش غم درون خود سپرد
تا به عرش حق برایشان پلی زد و دری گشود
پیرمرد خسته بود
او #پلاسکو یی شکسته بود

#فرزادجهانبانی
اول بهمن ماه 1395
سروده 214

#Farzad_Jahanbani
Saturday, January 21,2017
Poem 215

او پلاسکو یی شکسته بود Plasco Building Collapse (Persian)
Saturday, January 21, 2017
Topic(s) of this poem: accident,city,dedication,economy,fire,heart,martyr,sacrifice,sorrow
POET'S NOTES ABOUT THE POEM
Tehran fire: 20 dead in Plasco building collapse
Firefighters reportedly trapped under rubble after building housing a shopping centre and clothing workshops collapses.(Thursday, January 19,2017) ... (AFP)
COMMENTS OF THE POEM
READ THIS POEM IN OTHER LANGUAGES
Farzad Jahanbani

Farzad Jahanbani

12/21/1980
Close
Error Success