دلم گرفته؛ تو کودک! چه خفته ای در آب؟
از آن عبور سياهت ز مرزهای سراب؟
دلم گرفته از اين مرگ های پی در پی
از اين قساوت قلب های بی رگ و پی
دلم گرفته از این دست های شیطان سان
**ز سوریه و فلسطین؛ عراق تا به یمان
دلم گرفته از این مرزهای مرگ آور
شکوفه های انارست حسرت مادر
فرزاد جهانبانی***
18.7.1394
ویرایش 3.8.1394
حق کپی رایت این اثر با شماره 390654 (شعرنو) فقط متعلق به صاحب اثر می باشد.
درود بر شما فرزاد جان، بسیار زیبا و تاثیر گذار واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم، ای کاش دنیا روزی متوجه شود که حقوق بشر چیزی نیست که غرب از آن دم میزند.. زنده باشید
سلام و عرض ادب و احترام سپاس از حضور و نظرتان دوست بزرگوارم برقرارباشید
بسیار اثر گذار Your poem touch my heart. I am proud of you as a compatriot
Az ankara wa palastine, arak tabah yaman? did i read it right? is it mean at ankara and palastine, now is yaman? i can think that you are pointing about how war is now expanded am i right....
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem
thanks, a very important subject to concentrate on. thank u